سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شادی و مستی
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
دانش، زندگیِ دلهاست و روشنایی دیدگان از نابینایی و توانایی پیکرها ازناتوانی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
نویسنده : محسن:: 87/5/17:: 10:1 صبح

الان که دارم مینویسم فقط چند دقیقه از ملاقاتمون میگذره دم در دو تا از دوستاش منتظرش بودن سلام کردم گفتن: نیم ساعته منتظریم.!!! تعجب کردم آخه می خواستن برن تهران پارک آبی منم وایسادم پیششون یه 5 دقیقه گذشت از راه رسید ولی برعکس یعنی از در خروجی اومد تو موبایل مادرش دستش بود با اون موهای فرق باز کرده که فقط همین مدل بهش میاد (البته به نظر من) با اون چشمای درشته قشنگش اخم کرده بود معلوم بود خسته شده رو کرد به اون دو تا  گفت: دیوونه شدین نیم ساعته تو پارکینگ دنبالتون می گردیم. معلوم شد آقایون باید میرفتن پارکینگ.

 اونقدر جذبه داشت که اون دو تا جرأت نکردن حرف بزنن مثل یه مرد یا شاید مثل یه بابا که از دست بچه هاش ناراحته نیگاشون میکرد وقتی اینجوری دیدمش بازم به خودم گفتم هی محسن دیدی اشتباه نکردی طرف همونیه که یه عمر دنبالش بودی ......11223344556677889900

 

پس از این تایپک نتیجه میگیریم که: از این به بعد من عاشق یه مرد هستم نه عاشق یه پسر بچه......

ابن عکسم دوباره میزارم به هیچ کسم ربطی نداره چون وب ماله خودمه عکس هر کسی رو بخوام میذارم هر چند بار هم که بخوام میذارم....

در ضمن چون دوسش دارم اصلا میخوام صد بار همین عکسو بذارم.....


نظرات شما ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

14499:کل بازدید
13:بازدید امروز
37:بازدید دیروز
درباره خودم
شادی و مستی
محسن
صبور
حضور و غیاب

یــــاهـو

لوگوی خودم
شادی و مستی
فهرست موضوعی یادداشت ها
ستاره تنهائی ها....[23] . دوستی ها[3] . زیباترین ها[3] . حکمت ها.... . خنده ها . درد دلها .
اشتراک